اينكه چرا و چگونه داستان تهران به اين شكل درآمد، ماجرايي است بسيار مفصل. احتمالا افرادي كه در كوچههاي 6متري مجوز ساخت برج صادر كردهاند، توجيهات خاص خود را دارند. كاري به اين توجيهات نداريم چون امر واضح و مشخص كه براي هر شهروندي قابل درك است حكايت از آن دارد كه تهران كشش اين همه ساختمان بلندمرتبه را ندارد. برجهايي كه در كوچههاي تنگ و باريك ساخته شدهاند جايي براي نفس كشيدن شهروندان باقي نگذاشتهاند.
بلايي كه سر باغات شمال تهران آمد، درختان خشكانده و قطع شدند تاجاي خود را به ساختمان بدهند. به همين دليل بسياري از مناطق تهران كه به شكل سنتي از ديرباز خوشآب و هوا و دنج خوانده ميشدند الان جزو شلوغترين و آلودهترين نقاط پايتخت هستند. مطمئنا شهردار تهران با آگاهي از مشكلات موجود مقابل اين رويه غلط خواهند ايستاد و اساسا راه ديگري وجود ندارد. با تداوم سياستهاي غلط شهرسازي بهخصوص در يك دهه اخير، تهران كاملا به شهري غيرقابل سكونت تبديل ميشود.
به نظر ميرسد حتي اگر مديريت شهري هم تغيير نميكرد، مديران قبلي نميتوانستند همچنان به سياست تراكمفروشي ادامه دهند.
براي همه ما پيش آمده كه هنگام گذر از كوچه و خياباني ناگهان با ساختمان قديمي با معماري زيبا مواجه شدهايم؛ ساختماني كه به شكل عجيبي از روند ساختوسازها در امان مانده و با اصالت و زيبايياش همچون نگيني ميان انبوه ساختمانهاي نوسازي كه اغلب معماري بيريشه دارند، ميدرخشيده. سالي ديگر گذر از همان خيابان و كوچه، ما را با اين واقعيت تلخ مواجه ميكرد: ساختمان زيباي قديمي خراب شده و جايش را ساختماني گرفته بدون زيبايي و اصالت معماري گذشته.
اگر فيلمها و عكسهاي كوچه و خيابانهاي تهران دو، سه دهه پيش را با امروز مقايسه كنيد متوجه ميشويد كه چگونه بافت معماري تهران در گذر زمان از زيبايي و اصالت به سوي زشتي و بيهويتي رفته است. در موج ساخت و سازها و تركتازي بسازوبفروشها، چهره تهران مخدوش شد. بازگرداندن پايتخت به معماري و هويت اصيل گذشتهاش كار دشواري است كه مديران تازه شهر بايد كمر همت برايش ببندند. پايتخت براي رسيدن به شهري قابل سكونت و زيبا مسيري طولاني و سنگلاخ را پيش رو دارد.
نظر شما